بین مطالب وب سایت جستجو کنید

پاتوق گیمر ها و دنبال کنندگان اخبار گیمینگ و تکنولوژی

T.me/zoomtech_official


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
T.me/zoomtech_official
Mahdi Bahramian
17:37
یک شنبه 5 آذر 1396

سلام بر تو اي مولاي من! اي ابا محمد، حسن بن علي!

 

اي هادي خلق و هدايت يافته‌ي به حق! سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد.
سلام بر تو اي وليّ خدا و فرزند اولياي خدا! سلام بر تو اي حجّت خدا و فرزند حجت هاي الهي...
 
آه، اي يازدهمين ستاره درخشان عشق!
روشنان حضورت را از آسمان سامرا مگير؛
تاريکي، افق هاي پس از تو را تاب نمي آورد.
سايه مهرباني ات را از سر دنيا نگير؛
دست هاي يتيمي خاک، تا ابد به جست وجوي
وجود بهارانه ات، در به در خواهد شد.
 
غروب خورشيد سامرا
«معتمد» خليفه عباسي همواره از محبوبيت و پايگاه اجتماعي امام ابو محمد عسکري(ع) نگران بود و هنگامي که دانست با وجود همه محدوديتهايي که نسبت به آن حضرت روا داشته بود، نه تنها از پايگاه مردمي و نفوذ معنوي آن حضرت کاسته نشده، بلکه بيش از پيش محبوب دلهاي مردم گرديده، بر نگراني و وحشتش افزوده شد و سرانجام در صدد قتل آن حضرت برآمد و به شکل مرموزانه و مخفيانه، حضرت را مسموم نمود. (سيرة الائمة الاثني عشر، هاشم معروف الحسني، ج2، ص492)
روز هشتم ربيع الاول سال 260 هجري، روز دردآلودي براي شهر سامرا بود چراکه ديگر شيعيان را از بهره مندي انوار هدايت آن امام همام محروم شدند.
شهادت اين امام بزرگوار بر پيروانش تسليت باد.
 
پيشگويي و آگاه از امور
علي بن زيد گفت: من اسبي داشتم و بدان مي نازيدم و در هر جا از او سخن مي گفتم. يک روز خدمت ابومحمد عليه السلام رسيدم. به من فرمود اسبت چه شد؟ گفتم آن را دارم و هم اکنون بر در خانه شماست. فرمود: تا شب نرسيده، اگر خريداري پيدا شد آن را عوض کن و تأخير مکن. در آن هنگام کسي بر ما وارد شد و رشته سخن را بريد. من انديشناک برخاستم و به خانه رفتم و به برادرم گزارش دادم. در پاسخ من گفت: من نمي دانم چه بگويم. از فروشش به مردم دريغم آمد. چون شب شد نوکري که آن اسب را تيمار مي کرد آمد و گفت: ارباب! اسبت مرد. مرا غم فرا گرفت و دانستم امام از گفتار خود اين را در نظر داشته است. (ترجمه إثبات الوصية،473)
 
مشکل گشاي محرومان
حسن بن ظريف کوفي، يکي از ياران امام عسکري عليه السلام است که در شهر بغداد ساکن بود. وي مي گويد در ذهن من دو سؤال بود که مي خواستم به صورت مکاتبه اي از امام عسکري عليه السلام سؤال کنم. هنگام نوشتن نامه يکي از مسائل را فراموش کردم، اما مساله ديگر را طرح کرده و از محضر آن حضرت خواستار پاسخ شدم. سؤال اول من اين بود که: حضرت قائم عليه السلام هنگام ظهور در ميان مردم چگونه و در کجا داوري و قضاوت خواهد کرد؟ و مي خواستم در مورد معالجه تب ربع (که يکروز در ميان به سراغ بيمار مي آيد) دوايي از آن حضرت طلب کنم، ولي فراموش کردم.
جواب نامه ام که آمد نوشته بود: از چگونگي قضاوت امام قائم عليه السلام پرسيدي. چون او قيام کند به علم خود در ميان مردم داوري کند; مانند داوري هاي حضرت داود عليه السلام و گواه نخواهد. و مي خواستي از علاج بيماري تب ربع بپرسي و فراموش کردي، براي معالجه تب، اين آيه را در ورقه اي بنويس و به همراه شخص بيمار قرار ده: «يا نار کوني بردا و سلاما علي ابراهيم
 
تربيت شاگردان شايسته
گرچه امام حسن عسکري عليه السلام به حکم اوضاع نامساعد و محدوديت بسيار شديدي که حکومت عباسيان برقرار کرده بود، موفق به گسترش دامنه دانش خود در سطح جامعه نشد، اما در عين حال، در همان فشار و خفقان شاگرداني تربيت کرد که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان نقش موثري داشتند. شيخ طوسي(ره) شاگردان حضرت را متجاوز از صدنفر ثبت کرده است که در ميان آنها چهره هاي روشن و شخصيت هاي برجسته اي مانند احمد اشعري قمي، عثمان بن سعيد عَمْري، علي بن جعفر و محمد بن حسن صفّار به چشم مي خورند.
 
پناهگاهي براي متوسلين
محمد بن حسن گفت نامه اي به امام عسگري عليه السلام نوشتم و از تنگدستي شکايت کردم سپس با خود گفتم مگر امام صادق عليه السلام نفرمودند که فقر و تنگ دستي با ما بهتر از توانگري با ديگران است و کشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.
امام در پاسخ نوشت: هر گاه گناهان دوستان ما زياد شود خداوند آنها را به فقر گرفتار مي کند و گاهي از بسياري از گناهان مي گذرد. هم چنان که پيش خود گفته اي تنگدست بودن با ما بهتر از توانگري با ديگران است. ما براي کساني که به ما پناهنده شوند پناه گاهيم و براي کساني که از ما هدايت بجويند نوريم. ما نگهدار کساني هستيم که براي نجات از گمراهي، به ما متوسل مي شوند.
 
راهنمايي براي عبادت تاثير گذار
هنگامى که امام حسن عسکري عليه السلام در زندان صالح ابن وصيف بودند گروهى از عباسيان نزد او آمدند و او را وادار کردند تا بر آن جناب سختگيرى کند. صالح به آنها گفت: من نمي دانم با او چه کنم! دو نفر از بدترين مردم را مامور نگهداري او کردم ؛ اما اکنون آن دو از عُبّاد شده ‏اند و پيوسته مشغول نماز و عبادتند.
بعد دستور داد آن دو نفر م
 
گوهرهاي ناب از کلمات نوراني امام حسن عسکري عليه السلام
توصيه امام(ع) به عدم شتابزدگي در کارها
امام‏ عسکرى‏ عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد: «.. فلا تعجل على ثمرة لم تدرک، و إنّما تنالها في أوانها .. و لا تعجل بحوائجک قبل وقتها، فيضيق قلبک و صدرک، و يغشاک القنوط ...؛ در چيدن ميوه‏ اى که نرسيده شتاب مکن، که هنگام خود به آن خواهى رسيد ... و براى رفع نيازمنديهاى خود پيش از وقت مشتاب که مايه دل‏ افکارى و بيتابى مى‏گردد، و گرفتار و نوميديت مى‏سازد.» ( الحياة با ترجمه احمد آرام، ج‏1، 563 و ص 564 )
 
علامات مومن از نگاه امام يازدهم
شيخ در تهذيب و مصباح روايت کرده از حضرت امام حسن عسکرى (عليه السلام) که فرموده: « علامات مومن پنج چيز است پنجاه و يک رکعت نماز گزاردن که مراد هفده رکعت فريضه و سى و چهار رکعت نافله است در هر شب و روز، و زيارت اربعين کردن و انگشتر در دست راست کردن و جبين را در سجده بر خاک گذاشتن و بسم الله الرحمن الرحيم را بلند گفتن. »
 
سفارشات امام به عموم شيعيان
در فرازهايي از وصاياي ارزشمند امام حسن عسکري عليه السلام اين طور ميخوانيم که شما را سفارش مى‏ کنم به:
 
رعايت تقواى الهى، 
و پرهيز در دين، 
و تلاش و کوشش در راه خدا، 
و راستگوئى، 
و پس دادن امانت به کسى که به شما اعتماد کرده، خوب باشد يا بد، 
و طول سجده، 
و خوش همسايگى، زيرا محمّد صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم همين دستورات را آورده است، 
و در ميان قوم خود نماز گزاريد، 
و در عزايشان شرکت کنيد، و از بيمارانشان عيادت نمائيد ،
و حقوقشان را رعايت کنيد، زيرا هر يک از شما که در دينش پارسا، و در کلامش صادق بوده و امانت را پس دهد، و اخلاقش را با مردم نيکو دارد، که گويند: او شيعى مذهب است، همين‏ مرا شاد و خرسند سازد. 
و از خدا بترسيد، و پسنديده و نيکو باشيد، نه بدنام و رسوا، 
و همه دوستى و محبّت را بسوى ما جلب نمائيد، و هر زشتى و ننگى را از ما دور سازيد، زيرا هر خوبى که در باره ما گويند ما اهل آنيم، و هر بدى که گفته شود از ما بدور است.
و ما را در کتاب خدا حقّى، و با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم خويشى و نسبتى است، و از جانب خدا پاکى و طهارتى است، غير ما هيچ کس دعوى اين مقام نکند جز دروغگو، 
بسيار ذکر خداى گوئيد، 
و در فکر مرگ باشيد، 
و زياد قرآن بخوانيد 
و بر پيامبر صلوات فرستيد، زيرا صلوات بر پيامبر ده حسنه دارد. 
سفارشاتم را بخاطر بسپاريد و شما را بخدا مى‏سپارم. و سلام و درود من بر شما باد. ( ابن شعبه، حسن بن على، تحف العقول ص461و462)
 
مولا جان! دست هامان خالي، چشم هامان پر از اشک و سينه هامان از داغ شهادتت، لبريز است.
فانوس به خون نشسته مژه هامان را نذر سقاخانه عشق مي کنيم
و پيشاني ارادت به آستان آسماني ات مي ساييم؛
گوشه چشمي به ما کن، مولا!


تعداد بازدید از این مطلب: 43
بازدید : 43

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









T.me/zoomtech_official

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود